سرنوشت باورنکردنی3 جوان ایرانی گمشده / محسن ، معین و دانیال کجا هستند ؟
توضیحات باید طولی بین 3 و 4000 داشته باشد. تمام قوانین مدنظر باید برای "سریال ناپدید شدن جوانها همچنان ادامه دارد. معین شریفی و محسن محروقی ؛ حالا هم دانیال یزدانی در این لیست قرار گرفته. لیستی که معمای آن تا به امروز حل نشده است. پازل گمشده ای که نه امدادگران، نه پلیس و نه خانوادههای گمشدگان نتوانستهاند آن را حل کنند.rnrnپنجماه از ناپدید شدن محسن محروقی، 68 روز از گم شدن معین شریفی و حالا نیز 14 روز از ناپدید شدن مرموز دانیال یزدانی میگذرد. مردان جوانی که داستان سرنوشت آنها عجیب بهنظر میرسد.rnآنهایی که در یک روز و ساعت مشخص رفتند و دیگر بازنگشتند. نه از محسن رد و نشانی است و نه از معین. حتی یک سرنخ هم وجود ندارد.rnخانوادههایشان در این روزهای کرونایی در تکاپو هستند . مادران، چشم انتظار یک خبر ماندهاند. مظنونان یکبهیک احضار میشوند و هیچ نتیجهای بهدست نمیآید. معین شریفی در جنگلهای کردکوی و محسن محروقی نیز در کارخانهای در پردیس ناپدید شد. خانوادههای محروقی و شریفی و حالا یزدانی روزگار سختی را میگذرانند.rn ناپدید شدن معمایی 3 مرد جوان در روزهای کروناییrn دانیال هم به لیست گمشده های مرموز اضافه شده؛ گمشده ای که هیچ نشانی از او نیست. معمای ناپدید شدن دانیال از روز 19 آبانماه آغاز شد. او به دماوند رفت. یک قرار کاری با یکی از همکارانش؛ 14 روز از آن دوشنبه نحس گذشته ولی هیچ نشانی از این مرد 37ساله نیست. مردی که به گفته خانوادهاش مهربان بود و با هیچکس اختلافی نداشت. دانیال به تازگی شرکتش را تأسیس کرده بود. شادی وصف نشدنی برای ادامه زندگی داشت، اما هیچکس نمیداند که دانیال چه شد. الان کجاست. اصلا زنده است یا نه. معمای ناپدید شدن دانیال حالا خانوادهاش را از پا درآورده. پسر مجردی که با هیچکس هم اختلافی نداشت. بنیامین برادر کوچکتر دانیال است. او که هنوز از این اتفاق شوکه است نمیتواند حدس بزند که چه اتفاقی برای تنها برادرش رخ داده است. او با صدایی لرزان ماجرای این اتفاق پیچیده را روایت میکند:rn دانیال دقیقا چه روزی و چه ساعتی ناپدید شد؟rnrnروز دوشنبه 19 آبانماه بود. ظهر با مادربزرگم صحبت کرد. از آن لحظه تا الان هیچ خبری از او نداریم.rnآخرین بار کجا میرفت که گم شد؟rnrnبا یکی از همکارانش قرار کاری داشت. میخواستند در رابطه با موضوع کاری با هم صحبت کنند. برای همین به دماوند رفت. در راه بود که با مادربزرگم صحبت کرد. دیگر از او خبری نشد.rnفردی که با او قرار داشت، دراینباره چه میگوید؟rnrnاو اظهار بیاطلاعی میکند. میگوید که دانیال آمد و با هم صحبت کردند و بعد از صحبت، دانیال از او جدا شد. دیگر هیچ خبری ندارد. البته او را به آگاهی معرفی کردیم. ماموران پلیس هم او را احضار کردند. ولی هنوز چیزی مشخص نشده است.rnبا خودروی شخصی سر قرار رفت؟rnrnنه اتفاقا این مسأله هم برای ما معما شده است. خودروی 206 برادرم در پارکینگ خانهاش پارک است. با خودروی خود نرفته بود. حالا نمیدانیم که تنها رفته یا کسی او را تا دماوند برده است.rnبه هیچکس مظنون نیستید؟rnrnنه. فقط همان فردی که با او قرار داشت را به پلیس آگاهی معرفی کردیم، اما بعید است که او خبر داشته باشد. آنها سر مسائل کاری یک قرار ساده داشتند.rnبرادرتان قرار بود در این ملاقات پول بگیرد؟rnrnنه پول و چیز باارزشی در کار نبود. برادرم به تازگی یک شرکت تأسیس کرده بود. کارشان تجاریسازی شرکتهای دانشبنیان بود. برادرم خیلی به دنبال تأسیس شرکت رفته بود. سخت تلاش کرد تا موفق شد. تازه چند ماهی بود که این شرکت را راهاندازی کرده بود. آن روز هم برای گرفتن اطلاعات و مشورت درباره شرکتش با آن فرد قرار داشت. من خودم هرروز در رابطه با شرکت با او صحبت میکردم. در جریان تمام کارهایش بود. این فرد را هم از قبل میشناخت. با هم دوست نبودند. ولی در راستای کار با هم آشنایی داشتند.rnآخرین بار چه زمانی با او صحبت کردید؟rnrnمن هرروز با دانیال حرف میزدم. به خاطر شرکتش با او همکاری میکردم. کاری یا کمکی از دستم برمیآمد برایش انجام میدادم. آن روز هم با هم صحبت کردیم، اما دیگر از او خبری نداشتم. مادربزرگم آخرین بار با او صحبت کرد. برای احوالپرسی تماس گرفته بود. دانیال هم گفت که برای دیدن همکارش به دماوند میرود
بهترین سایت دانلود موزیک: goodmuzik.com